پس چرا؟؟؟؟
 
دختر آسموني
جمعه 25 دی 1389برچسب:, :: 19:55 ::  نويسنده : ريحون

10-خدا نگران بود که آدم در باغ عدن گم بشه چون اهل پرسیدن آدرس نبود.

9 – خدا میدونست یه روزی آدم نیاز داره یک کسی‌ کنترل تلویزیون رو بهش بده.

8- خدا میدونست که آدم هیچ وقت خودش وقت دکتر نمیگیره!

7 – خدا میدونست اگه برگ انجیر آدم تموم بشه، هیچ وقت خودش برای خودش یکی‌ دیگه نمیخره. …

6 – خدا میدونست كه آدم يادش ميره آشغالا رو بيرون ببره

5 – خدا مي خواست آدم بارور و تكثير شود ، اما خدا میدونست كه آدم تحمل درد زايمان رو نداره

4 – خدا میدونست كه مانند يك باغبون ، آدم براي پيدا كردن ابزارهاش نياز به كمك داره

3 - خدا میدونست كه آدم به كسي براي مقصر دونستش براي موضوع سيب يا هر چيز ديگري نياز داره

2 – همونطور كه در انجيل آمد ه است : براي يك مرد خوب نيست تنها بماند و سرانجام دليل شماره يك

1 – خدا به آدم نگاه كرد و گفت : من بهتر از اين هم مي تونم خلق كنم ….



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





درباره وبلاگ


به وبلاگ من خوش آمدید. در ضمن حتما نظر بدين خوشحال ميشم.
نويسندگان